خانه
عناوین مطالب
تماس با من
چَکامه خوان
شعر و دکلمه - ارغنون دل
چَکامه خوان
شعر و دکلمه - ارغنون دل
نظرسنجی
شما چـه اشعاری را برای دکـلـمه، بیشتر می پسندید؟
اشعار نو
اشعار کلاسیک
ثبت نظر
جستجو
Powered by Blogsky
رهی معیری » غزلها - جلد سوم
کوی رضا : تا دامن از من کشیدی ای سر و سیمین تن من
نغمه حسرت : یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
پاس دوستی : بهر هر یاری که جان دادم به پاس دوستی
اندوه دوشین : دوش چون نیلوفر از غم پیچ و تابی داشتم
غنچه پژمرده : عاشق از تشویش دنیا و غم دین فارغ است
آه آتشناک : چون شمع نیمه جان به هوای تو سوختیم
ماجرای نیمشب : یافتم روشندلی از گریه های نیمشب
شراب بوسه : شکسته جلوه گلبرگ از بر و دشت
پرده نیلی : رفتیم و پای بر سر دنیا گذاشتیم
فریاد بی اثر : از صحبت مردم دل ناشاد گریزد
صفای شبنم : او را برنگ و بوی نگویم نظیر نیست
بار گران : زندگی بر دوش ما بار گرانی بیش نیست
ساز سخن : آب بقا کجا و لب نوش او کجا؟
ستاره بازیگر : تاگریزان گشتی ای نیلوفری چشم از برم
سوسن وحشی : دوش تا آتش می از دل پیمانه دمید
آغوش صحرا : عیبجو دلدادگان را سرزنش ها میکند
سرا پا آتشم : تا قیامت می دهد گرمی به دنیا آتشم
آشیانه تهی : همچو مجنون گفتگو با خویشتن باید مرا
رشته هوس : سیاهکاری ما کم نشد ز موی سپید
بوسه نسیم : همراه خود نسیم صبا می برد مرا
شمع خاموش : منع خویش از گریه و زاری نمی آید ز من
داغ محرومی : ساختم با آتش دل لاله زاری شد مرا
فرح ناز
شنبه 28 تیر 1393 ساعت 12:10
0
لایک