چَکامه خوان

شعر و دکلمه - ارغنون دل

چَکامه خوان

شعر و دکلمه - ارغنون دل

رهی معیری »ابیات پراکنده » 16 - صبح پیری





تا بر آمده پیری پایم از رفتار ماند

کیست تا برگیرد و در سایه تاکم برد


ذره ام سودای وصل آفتابم در سر است

بال همت می گشایم تا بر افلاکم برد