چَکامه خوان

شعر و دکلمه - ارغنون دل

چَکامه خوان

شعر و دکلمه - ارغنون دل

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزل شماره 2


آمد هزار تیر تو بر جسم چاک چاک

یک تیر شد خطا و شدم باعث هلاک

گر یار یاورم بود از آسمان چه بیم

گر دوست مهربان بود از دشمنان چه باک

اشکم ز بیم هجر تو هر روز تا سمک

آهم ز دست خوی تو هر شام تا سماک

بازش مگر حیات دهد لطف شهریار

اکنون که گشت رشحه ز جور فلک هلاک

محمود پادشاه که در روزگار او

از نوک ناوکش شده خفتان چرخ چاک