چَکامه خوان

شعر و دکلمه - ارغنون دل

چَکامه خوان

شعر و دکلمه - ارغنون دل

رهی معیری » غزلها - جلد دوم



  1. سایه آرمیده: لاله داغدیده را مانم
  2. نازک اندام: ز جام آینه گون پرتو شراب دمید
  3. سودازده: آن که سودا زده چشم تو بوده است منم
  4. پایان شب: رفت و نرفته نکهت گیسوی او هنوز
  5. باران صبحگاهی: اشک سحر زداید از لوح دل سیاهی
  6. عمر نرگس: آتشین خوی مرا پاس دل من نیست نیست
  7. سراب آرزو: دل من ز تابناکی به شراب ناب ماند
  8. از خود رمیده: چو گل ز دست تو جیب دریده ای دارم
  9. ستاره خندان: بگوش همنفسان آتشین سرودم من
  10. کوکب امید: ای صبح امید دمیده بنا گوش کیستی
  11. بی سرانجام: مرغ خونین ترانه را مانم
  12. شعله سرکش: لاله دیدم روی زیبا توام آمد بیاد
  13. مهتاب: ما نقد عافیت به می ناب داده ایم
  14. لبخند صبحدم: گر شود آنروی روشن جلوه گر هنگام صبح
  15. ناآشنا: ما را دلی بود که ز دنیای دیگر است
  16. گریزان: چرا چو شادی از این انجمن گریزانی
  17. خنده برق: سزای چون تو گلی گر چه نیست خانه ما
  18. مردم فریب: شب یار من تب است و غم سینه سوز هم
  19. هوسناک: در چمن چون شاخ گل نازک تنی افتاده است
  20. کوی می‌فروش: ما نظر از خرقه پوشان بسته ایم
  21. خاک شیراز: چون شفق گر چه مرا باده ز خون جگر است
  22. گیسوی شب: شب این سر گیسوی ندارد که تو داری
  23. وفای شمع: مردم از درد و نمی آیی به بالینم هنوز
  24. شب‌زنده‌دار: خاطر بی آرزو از رنج یار آسوده است