چَکامه خوان

شعر و دکلمه - ارغنون دل

چَکامه خوان

شعر و دکلمه - ارغنون دل

رهی معیری » غزلها - جلد چهارم - 23 - زبان اشک



چون صبح نودمیده صفا گستر است اشک

روشنتر از ستاره روشنگر است اشک


گوهر اگر ز قطره باران شود پدید

با آفتاب و ماه ز یک گوهر است اشک


با اشک هم اثر نتوان خواند ناله را

غم پرور است ناله و جان پرور است اشک


بارد ازو لطافت و تابد ازو فروغ

چون گوی سینه بت سیمین بر است اشک


خاطر فریب و گرم و دلاویز و تابناک

همرنگ چهره تو پری پیکر است اشک


از داغ آتشین لب ساغر نواز تو

در جان ماست آتش و در ساغر است اشک


با دردمند عشق تو همخانه است آه

با آشنای چشم تو هم بستر است اشک


لب بسته ای ز گفتن راز نهان رهی

غافل که از زبان تو گویاتر است اشک